نویسندگان:
*حامد مصطفوی فرد
**مهدی عبادی
چکیده:
مکتب متکلمان (بغداد) به دلیل ازدست رفتن اصول و مصنفاتِ نخستین، در گذر زمان کارآمدی خود را از دست داد و این ناکارآمدی با ظهور موجی از فتاوای شاذ در فقاهت ابن ادریس حلی خود را بیشتر نشان داد.
از سوی دیگر، فقه شیعه به دلیل بساطت، مورد طعن مخالفان بود؛ ازاین رو به تدریج موج خروشان مخالفت با خبر واحد فروکش کرد و نظریهٔ حجیت خبر واحد از سوی علامه حلی مطرح شد.
علامه حلی برخلافِ پیشینیان، ادلهٔ گوناگونی را بر حجیت اخبار آحاد اقامه کرد و به دنبال طرح ریزی نظریهٔ حجیت اخبار آحاد، بحث شرایط راویان نیز موضوعیت پیدا کرد و تقسیم بندی دوگانه محورِ احادیث، جای خود را به تنویع رباعی داد.
علامه از میان این اقسام چهارگانه به دلیل اشتراط ایمان، موثقات را فاقد حجیت دانست و فقط صحاح و حسان را تلقی به قبول کرد؛ اما از سوی دیگر، راهکار هایی ارائه داد تا در عمل خود را به قدمای اصحاب نزدیک کند و بر تن روایات غیرصحاح و حسان، لباس صحت بپوشاند و نظریهٔ انجبار مهم ترین ابزار برای تحقق این امر بود.
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کنید