نویسنده:سعید رسالتی
«فیصل نور» نویسنده معاصر وهابی، در کتاب «الإمامه و النص»، ادعا کرده است که نصوص امامت به دلیل تعارض با روایات فراوان دیگر، فاقد اعتبار میباشند.
وی در بخشی از این کتاب، بی اطلاعی یاران امام رضا علیه السلام از جانشین ایشان و همچنین نزاع
برخی از اهل بیت امام هشتم علیه السلام با ایشان را در تعارض با نصوص امامت دانسته و از این رهگذر،
پس از انکار امامت حضرت رضا علیه السلام، فقدان نصوص امامت در منابع روایی شیعه را نتیجه گرفته است.
این مقاله با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی، ضمن اثبات وجود نصوص امامت از منابع فریقین، در صدد نقد این دیدگاه برآمده و
به این نتیجه دست یافته است که بی اطلاعی یا تردید برخی از نزدیکان و یاران حضرت رضاعلیه السلام از مسئله امامت،
معلول عوامل سیاسی، مادی و شبهات اعتقادی بوده است، نه فقدان نصوص امامت.
در لغت «نص» به معنای بالا بردن شیء «نهایت یک شی و اظهار کامل یک شی بوده و لغت شناسان تصریح کردند که منظور فقیهان از نص قرآن و حدیث، همین معنا است.
و در اصطلاح نص به معنای دلیلی است که هیچ گونه خلافی در آن راه نیابد و یا لفظی است که تنها بر یک معنا دلالت کرده و احتمال غیر آن معنا داده نشود.
متکلمان شیعه اثنی عشری با عنایت به جایگاه والای مقام امامت ، در باب امامت عامه به لزوم «نص» باور داشته و
برای اثبات لزوم نص به ادله عقلی همچون «مخفی بودن عصمت» و «لطف بودن نصب امام معصوم» و ادله نقلی قرآن و روایات نبوی استناد جسته اند.
نص، به «قولی» و «فعلی» تقسیم می.شود نص قولی نیز خود بر دو قسم «جلی» و «خفی».
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید