نویسنده:جعفر وفا
فرد يا جامعه مکتبي، در مواجهه با مسائل و آداب و سنن جاري جامعه موظف است با موازين مذهبي موضعگيري کند نه از روي هوا و هوس و به دلخواه خود.
عيد نوروز ازموضوعات مهم اجتماعي است که ديرزماني است در ايران اسلامي ردّ پاي آشکاري دارد.
اکنون بايد ديد موضع اسلام در اين باره چيست و آيا ميتوان در فرهنگ دينيجايگاه مناسبي بر آن يافت و پيشوايان معصوم(ع) در اين باره چه سياستي داشتند؟
عيد نوروز برگرفته از دو عامل نوگرايي و سنتگرايي است:
انسان فطرتاً تنوع طلب است، هم در حوزه انديشه و تفکر، هم در حوزه جسم و تن مادّي و هم در امور اجتماعي.
بدين معنا که تجددطلبي و نوگرايي يک امر ذاتي انسان و جامعه ا ست.
آدمي از زندگي يکنواخت خسته ميشود و دوست ميدارد که فضاي زندگي او، هر چند به مدت کوتاه تغيير يابد و صحنه جديدي پيش آيد.
انسان و به تبع آن جامعه با وضعيت جديدي که به خودميگيرد، گويي، تجديد قوا ميکند با رغبت و اشتياق بيشتري وارد عرصه زندگي ميشود.
انسان با درک فطري خود، هنگامي که ميبيند پاييز و زمستان، به تدريج،جهان طبيعت را فرسوده کرد و به اوج پيري رساند و آن را به بستر سفيد بيماري نشاند.
و هر نوع طراوت و شادابي را از جان طبيعت گرفت، ولي با فرا رسيدن فصل بهار، زمين حيات خود را بازيافت و روح تازه بر آن دميده شد و طبيعت مُرده، زنده گشت.
انسان هم به مقتضاي فطرت خود، با طبيعت هماهنگ شد و در زندگي خود تجديد نظر کرد، و پُر طراوت و مسرور گشت و شادمانه به استقبال روز نو رفت.
و همين پديده به تکرار سال، تکرار و به نسل بعدي منتقل شد و سرانجام در قالب (عيد نوروز) جزو فرهنگ مردم گرديد که هر سال به صورت نهال ريشه
دار و پر ساق و برگ، اعلان موجوديت ميکند.
و اين نخستين آموزش انسان از طبيعت نبود، بلکه او از روزهاي آغازين زندگي با مظاهر طبيعت همراه و هماهنگ شد و رنگ و خاصيّت طبيعت را به خود گرفت.
براي اولين بار قابيل روش خاکسپاري موجودات مرده را از زاغ آموخت،[1]
و نسلهاي بعدي خدايان ذهني و تخيّلي خود را با شکل خورشيد و ماه و ستاره تطبيق دادند و حتي بتهاي خود را به نام انواع جانوران ساختند وگاهي آنها را عقاب و شير نهادند و… .[2]
ارج نهادن به روشها و انديشه هاي نياکان گذشته، در فرهنگ مردم، نوعي ارزش تلقي ميشود.
آداب و رسومي که از قديم الايام در جامعه ريشه دار شده،نسل نو، ميکوشد آنها را همچنان زنده نگه دارد گويا با فطرت و عقل طبيعي خود، دريافته است که گذشته گرايي و احياي سنتهاي پيشينيان، احياي نام و ياد نياکان و ارزش شناسي و قدرداني رهآورد آنهاست.
اينک بايد ديد رويکرد معالم ديني در مورد فطرتگرايي و سنتگرايي انسان چيست؟
آيا هر نوع گرايش فطري و گذشتهگرايي انسان را تأييد ميکند واصولاً ملاک اسلام در حرمت نهادن به سنتهاي اجتماعي چيست؟
سياست فرهنگي اسلام، سنّتشکني نيست؛ بدين معنا که بساط آداب و سنن اجتماعي و آثار فرهنگي، نسلهاي گذشته را بکلّي برچيند.
بلکه سياست اسلام، در ارتباط با فرهنگ ملّي مردم و آداب و آثار گذشته آنان بر سه محور استوار است: سياست تأييدي، تعطيلي و تعديلي.
اگر اسلام، سنّتي را مطابق عقل و فطرت يافت وتضادّي ميان آنها و برنامه هاي خود، نيافت مهر تأييد بر آن ميزند.
چون ميان يافته هاي فطري و عقلاني انسان و دستورات وحياني اسلام، نوعي انطباق وهماهنگي وجود دارد که به قاعده (ملازمه عقليه) مشهور است:
کُلَّما حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکَمَ بِهِ الشَّرْعُ وَ کُلَّما حَکَمَ بِهِ الشَّرْعُ حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ.[3]
هر چيزي که عقل بر آن حکم ميکند شرع هم به آن حکم ميکند و هر چيزي که شرع به آن حکم ميکند عقل هم به آن حکم ميکند.
بر اين اساس، آيين اسلام، برخي از آداب و سنن جوامع قبل از اسلام را مورد تأييد قرار داد همانند:
الف. حرمت ماههاي حرام، که اسلام آن قرار داد دوران جاهلي را محترم شمرد و به پيروانش دستور داد تا در اين چهار ماه – رجب، ذيقعده، ذيالحجة ومحرم – دست از قتال بشويند و شمشير خود غلاف کنند:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ. (مائده: 2)
ب. پرداخت ديه به مقدار صد شتر،
ج. طواف به دور خانه خدا،
ه . دفن ميّت رو به سوي کعبه و قبلهگاه مسلمانان،
و. اختصاص ثلث مال به مراسم خاص متوفّي طبق وصيت خودش.[4]
هر يک از آنها ريشه در آداب و رسوم جاهليت داشته ولي چون موافق معيارهاي مکتبي و الهي بوده است. اسلام آنها را احصاء نموده و جزو آموزههايخود ساخته است.
اگر سنت قومي را فسادآميز، خرافي، مخالف فطرت سليم و مصلحت مردم يافت رواج و روند آن را تعطيل و از فرهنگ مردم حذف ميکند که ميتوان از اين نمونه ها نام برد:
برخي از آداب و رسومي که آميخته به حق و باطل استو بخشهايي از آن ممدوح و مطلوب اسلام است و بخشهايي از آن نادرست و خرافياست.
آن را تعديل ميکند مانند: ممنوعيت شرکت زنان حائض در مراسم مذهبي. که از سنن دوره جاهليت بوده به آن اعتدال بخشيد و زنان را مجاز به شرکت در مراسم مذهبي شناخت و تنها از ورود به مساجد و مشاهد مشرفه و قرائت قرآن و اقامه نماز ممنوع کرد و معذور دانست و اين سنت را تعديل نمود.
مراسم عيد نوروز را ميتوان در رديف اين مقوله ها دانست. با اين تقرير که نوروز گرچه خاستگاه مکتبي ندارد بلکه پيش از ظهور اسلام، در ايران قديم
رسميت داشته است، ولي با نظر خصيصه هاي مثبت آن و با نظر به انطباق اصل پيدايش آن با فطرت آدمي و با نظر به عدم تنافي و تضادّ بين آن و موازين عيد وشادماني ميتوان گفت که اسلام مخالفتي با ايام نوروز و مراسم معمول آن ندارد.
با دقت در آيات قرآن، و سيره و سنّت هر يک از پيشوايان ديني وتوصيه هاي آنان در ارتباط با فرا رسيدن فصل بهار، ميتوان موازين ومعيارهايي را براي ارزيابي نوروز استفاده و برداشت نمود. از جمله:
الف. دريافت و مقايسه طبيعت با رستاخيز؛ در قرآن به صراحت آمده است:
وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِيدٌ رِزْقاً لِلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً کَذلِکَ الْخُرُوجُ.
(ق: 11 – 10)
و خرماهاي بُن بلند را که ميوه ها بر هم نشانده دارند تا روزي بندگان باشد و بدان آب سرزمين مرده را زنده کرديم و اين چنين است بيرون آمدن ]مردم از گور[.
ب. يادآوري قيامت و آخرت؛ چنانکه پيامبر اسلام فرمودند:
اِذا رَأَيْتُمُ الرَّبيعَ فَاَکْثِرُوا ذِکْرَ النُّشُورِ.[6]
هرگاه فصل بهار را ديديد قيامت و حيات برزخي را بيشتر به ياد بياوريد.
ج. پرهيز از گناه؛ اين سخن صريح اميرالمؤمنين(ع) است که فرمود:
… وَ کُلَّ يَوْمٍ لانَعْصِي اللّهَ فيهِ فَهُوَ يَومُ عَيدٍ.[7]
و هر روزي که ما نافرماني خدا نکنيم آن روز، عيد است.
د. دوري از آتش خشم خدا: گرچه حشر و نشر با مردم، و شرکت در اجتماعاتآنان، امر مهم محسوب ميشود ولي نه به قيمت جذب آتش دوزخ، چنانکه امامحسن مجتبي(ع) ميفرمايد:
حَشْرُ مَعَ النّاسِ عيدٌ وَ هَلْ حَشْرٌ مَعَ النّاسِ اِلَي النّارِ عِيدٌ.[8]
نشست و برخاست و رفت و آمد با مردم، نوعي عيد در حساب است و آيا حشر ونشر با مردم که آدمي را به برزخ فراميخواند، باز هم عيد است؟!
ه . احياي امر ائمه؛ ائمه پيوسته توصيه ميکردند که پيروانشان براي ديد و بازديد به خانه هاي همديگر بروند و به ديدار آنها در محل کار و مدرسه و دانشگاه بسنده نکنند.
و اين نوع اجتماعات را نوعي احياي امر خودشان تلقي ميکردند.امام صادق(ع) فرمودند:
… وَ اَنْ يَتَلاقُوا في بُيُوتِهِمْ فَاِنَّ لِقاءَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً في بُيُوتِهِمْ حَيواةٌ لِاَمْرِنا.[9]
خيثمه، به ياران ما سلام برسان و بگو: (همديگر را در خانه هاي خود، ديدارکنند زيرا که زيارت آنها از همديگر، سبب احياي مجدد امر ما ميشود و امر آنها،تبادل گفتار و بيان روايات آنهاست.
اسلام به اجتماع، و تشکّل مسلمانان و معاشرت وزندگي جمعي و منسجم، در کنار هم بودن و به هم پيوستن و به ويژه به صله ارحام وبا خويشان خود، در رفت و آمد بودن اهميت خاصّي قائل است.
امامان شيعه،شيعيان خود را براي تشکيل نشست هاي جمعي فراميخواندند ولي بنيان اصلي گردهمايي را ايمان و تقوا ميدانستند و بر اين امر تأکيد داشتند که اين نشستها، تازماني ارزش ديني محسوب ميشود که بر پايه معنويت و هدف مثبت، انجام گيرد.
براي نمونه: (ميسر) يکي از ياران امام ششم(ع) ميگويد: امام صادق(ع) به من فرمودند:
گفتم آري به خدا ما در کنار هم مينشينيم و به دور ازديد و نظر بيگانگان، با هم حرف ميزنيم. حضرت فرمود:
أما وَاللّه لَوَدَدْتُ أنّي مَعَکُمْ في بَعْضِ تِلْکَ الْمَواطِنِ، اَما وَاللّه اِنّي لَاُحِبُّ ريحَکُمْ وَاَرْواحَکُمْ، وَ انَّکُمْ عَلي دينِ اللّهِ وَ دينِ مَلائِکتِه فَاَعْينُوني بِوَرَعٍ وَ اِجْتِهاد.[10]
به هوش! به خدا سوگند دوست ميدارم که در بعضي از جاها با شما باشم.
من بهيقين قدرت و توان و نيز معنويات شما را دوست دارم و شما در دين خدا و ملائکه خداهستيد.
شما هم مرا با تقوا و پرهيزکاري ياريم کنيد.
معيارهاي شش گانه اي که براي (عيدها) و شادماني هاي ممدوح و موردپسند اهل بيت(ع) برشمرديم.
ميتوان حداقل اکثر آنها را با ايام نوروز انطباق داد زيرا که بخش عظيمي از خواسته ها و هدفهاي اسلام عملي ميشود.
مردم با ديدن بهار و شکوفه طبيعت به ياد قدرت خدا و خلقت او و همچنين به ياد آفرينش مجدد در قيامت ميافتند و طبيعي است کسي که
توحيد و معاد رادر دل خود جاي دهد، به انواع گناه و فساد و… کمتر آلوده ميشود و از دوزخ و ازآتش خشم خدا دوري ميجويد.
در اين ايام مردم با اجتماعات و گردهمايي درخانه هاي همديگر، صله ارحام به جاي ميآورند و ديد و بازديدها تازه ميشود و
با بحثهاي ديني که طبعاً در همايش هاي خانگي صورت ميبندد امر اهل بيت(ع) احيا ميشود.
با تأکيد بر اين نکته که مخاطب اصلي در احاديث ياد شده و معيارهاي مذکور شيعيان هستند، يعني کساني که پيرو ائمه هستند.
کساني که پيرو آنان است به يقين جلسات خود را با معصيت و گفتگوهاي نادرست و اعمال نامشروع آلوده نميسازند.
و افرادي که فاسق و فاسدند و تنها شيعه نظري و عقيدتي هستند و نه شيعه عملي و رفتاري، از مدار اين بحث خارجند.
پس بنابر آنچه کهدر دليل اول گفتيم ميتوان نتيجه گرفت که چون ايام نوروز مخالف موازيناسلام نيست، نظر مثبت بر آن دارد.
بدون شک نوروز سنتي از گذشتگان است و مخالف سنن الهي نيست و مهمتر آنکه داراي آثار و تبعات مثبت و اسلام پسند است و
اسلام هرگز با آداب ورسوم و سنتهاي مردم مخالفتي ندارد بلکه با نظر به آثار مثبت آن ميتوان گفت حفظ اين نوع سنّتها، مطلوب و
ممدوح اسلام است به دليل اين کلام اميرمؤمنان که فرمود:
وَلا تَنْقُضْ سُنَّةً عَمَلَ بِها صُدُور هذهِ الْاُمّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْاُلْفَة وَ صَلُحَتْ عَلَيهَاالرَّحْمَةِ وَ لا تَحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيءٍ مَن ماضِي تِلکَ السُّنَنِ فَيَکُونَ الاَجْرُ لِمَنْ سَنَّهاوَالْوِزْرُ عَلَيْکَ بِما نَقَضت مِنْها.[11]
سنت پسنديده اي را بر هم مريز که بزرگان اين امت بدان رفتار نموده اند و به وسيله آن، مردم به هم پيوسته اند، و رعيّت با يکديگر سازش کرده اند؛
و سنتي مگذار،که چيزي از سنّت نيک گذشته را زيان رساند تا پاداش از آنِ سنّتگذار باشد و گناهشکستن آن بر تو ماند.
ما در اينجا به برخي از بازتابهاي نوروز اشاره ميکنيم تا آن را با دستوراتاسلامي تطبيق بدهيم:
عيد نوروز، بازتاب گستردهاي در جامعه دارد که به دو شکل ظاهر ميشودبازتاب منفي و بازتاب مثبت.
از آنها ميتوان به آفات و آسيبهاي اجتماعي نام برد. اين بازتابها به اختصار به قرار زير هستند:
– تعطيلي زياد در امور اداري، آموزشي، تربيتي و ارگانهاي عمومي کشور.
– بسترسازي قهري جهت گراني شديد و تورّم غير منتظره در سطح کشور.
– تمهيد مخارج تحميلي و هزينه مُسرفانه در امر معاش و رواج مُدپرستي در مسير زندگي مالي مردم.
– توديع ناگوار و آتشين با سال سپري شده در روز چهارشنبه آخر سال همراهبا خطرات جاني و مالي.
– گراميداشت روز سيزده بدر و ترک خانهها در اين روز، به عنوان روز نحس وپناه بردن عدهاي از مردم به دامن طبيعت.
– سفرهاي تحميلي و پرهزينه، در ابعاد شخصي و دولتي، سفرهاي ناشي ازتبليغات کاذب، و تأمين نيازهاي آنان در
نقاط مختلف کشور و مأموريت سنگين و پرخرج راهنمايي و رانندگي و… .
نوروز گرچه خاستگاه ديني ندارد ولي براساس خواسته فطري همراه بااعمال و مراسم دين پسند بوده و هست همانند:
– نظافت ملّي، و عمومي.
– ديد و بازديد و رفت و آمد بيشتر مردم به خانه همديگر.
– دادن عيدي به خويشاوندان نزديک.
– زيارت جمعي مزار درگذشتگان و گلزار شُهدا.
– ايجاد صلح آشتي ميان افرادي که از هم فاصله گرفتهاند.
شايد گفته شود عيدي که همراه با آفات اجتماعي و مالي و امنيّتي است چگونه ميتوان گفت مورد تأييد و تصويب اسلام است؟!
بازتابهاي سلبي و منفي نوروز جزو ماهيّت آن نيست بلکه از عوارض اختياري آن است.
مردم و حکومت ميتوانند با هماهنگي و سازماندهي سنجيده و با مديريت قوي، آنها را برطرف سازند.
در هر حال جزو لاينفک اين سنت ملي نيست تا مورد تصويب اسلام واقع نشود.
رواياتي که درباره نوروز وارد شده بر دو دسته است:
دسته اول رواياتي که موافق نوروز است و آن را تأييد ميکند و دسته دوممخالف آن است و به نوروز بها نميدهد.
1/1 معلي بن خنيس از امام صادق(ع) ، روايتي را نقل کرده که در آن ضمن بزرگداشت نوروز، وقايع مختلف تاريخي بر نوروز منطبق شده است.
ترجمه متن روايت ياد شده از اين قرار است:
(2) معلي بن خنيس گويد: در روز نوروز بر امام صادق عليهالسلام وارد شدم،ايشان فرمودند که آيا اين روز را ميشناسي؟
عرض کردم: فدايت گردم اين روز،روزي است که غير عربها (ايرانيان) آن را گرامي داشته و به يکديگر هديه ميدهند، امام صادق، عليهالسلام، فرمودند: قسم به خانه عتيقي که در مکه هست اين (تعظيم و هديه دادن) ريشه طولاني و قديمي دارد و براي تو آن راتوضيح ميدهم تا از آن مطلع شوي،
گفتم: اي آقاي من چنانچه اين مطلب را ازشما بياموزم براي من بهتر از زنده شدن مردگانم و مردن دشمنان من است.
حضرت فرمود: اي معلي! نوروز، روزي است که خداوند در آن از بندگان خويش ميثاق گرفت که جز او را عبادت و پرستش نکرده و به او شرک نورزند و به فرستادگان و پيامبرانش و نيز ائمه هدي ايمان بياورند.
روزي است که کشتي نوح بر کوه جودي کناره گرفت و نوروز روزي است که افرادي که از خانه هاي خود خارج شده و به آزمايش الهي از دنيارفتند، مجددا به دنيا بازگشتند.
در اين نوروز است که جبرئيل بر پيامبر اکرم،صلي الله عليه وآله، نازل شد و درست در همين روز است که پيامبر اسلام،حضرت علي را بر شانه خود گذاشت تا او بتهاي قريش را از بيت الحرام پايين کشيد و آنها را در هم شکست.
نوروز روزي است که پيامبر به اصحابش دستور داد تا در مورد خلافت و ولايت مؤمنان با حضرت علي عليه السلام بيعت کنند و در همين نوروز بود که پيامبر، صلي الله عليه وآله، علي، عليهالسلام، را به سوي جنيان فرستاد تا براي او از آنان بيعت بگيرد.
نوروز روزي است که براي حضرت علي بيعت مجدد گرفته شد و نوروز روزي است که حضرت علي، عليهالسلام، بر اهل نهروان پيروز شد و ذوالثديه را کشت و نوروز
بالاخره نوروز روزي است که قائم ما در اين روز بر دجال پيروز ميشود و او را بر زباله دان کوفه آويزان ميکندو هيچ نوروزي نيست مگر آنکه
ما در آن روز توقع ظهور حضرت حجت،عجلالله تعالي فرجه الشريف، را داريم چرا که اين روز، از روزهاي ما و شيعيان ما است که عجم (ايرانيان) آن را گرامي داشته ولي شما آن را ضايع نموديد….[12]
گرچه اين حديث سزاوار تفسير و توجيه و توضيح زيادي است ولي ما به رعايت اختصار صرف نظر ميکنيم.
1/2. امام صادق(ع) فرمود:
إذا کانَ يَوْمُ النَّيْرُوزِ، فَاغْتَسِلْ وَاَلْبِسْ اَنْظَفَ ثِيابِکَ وَ تَطَتَبْ طِيبَکَ وَ تَکون ذلِکَالْيَوْمَ صائِماً.[13]
روزي براي علي(ع) فالوده هديه آوردند، فرمود:
ما هذا؟ قالوا: يَوْمُ نَيْرُوز، قال(ع) فَنَيْرِزُوا اِنْ قَدَرْتُمْ کُلَّ يَوْمٍ يَعْني تَهادُواوَ تَواصَلُوا فِي اللّهِ.[14]
اين چيست؟ گفتند امروز، نوروز است. فرمود اگر ميتوانيد هر روز را نوروز سازيد.(يعني به خاطر خداوند، به همديگر هديه بدهيد و به ديدار يکديگر برويد.)
1/3. (عيد نوروز، هديه اي خدمت اميرالمؤمنين(ع) آوردند: حضرت پرسيد اين چيست؟ عرض کردند: اي اميرالمؤمنين! امروز نوروز است امام عليهالسلام فرمود:
اِصْنَعُوا لَنا کُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً.[15]
با دقت در دلالت و محتواي اين روايات ميتوان گفت که اسلام مخالفت ندارد که قومي اول بهار را به عنوان عيد اعلام نموده و
در برنامه زندگي خود، تجديد نظرکرده و تغييراتي ايجاد کنند.
افزون بر اين احاديث، در راستاي گراميداشت نوروز، از پيشوايان ديني،دستورالعمل هايي صادر شده است که
به نوبه خود، مُشعر بر مشروعيّت و رسميّت عيد نوروز، از منظر اهل بيت عليهمالسلام است از جمله آنهادستورالعملي است از شيخ صدوق (م 460 ق) که در کتاب (مصباحالمتهجّد) آورده است:
هنگامي که نماز ظهر و عصرو نافله هاي آن را به جاي آوردي چهار رکعت نماز بگزار، که در رکعت اول، سوره حمد و ده مرتبه سوره قدر را بخوان، در رکعت دوم سوره حمد، و ده مرتبه سوره کافرون را بخوان، در رکعت سوم پس از حمد ده مرتبه سوره توحيد و در رکعت چهارم سوره حمد را با سوره هاي فلق و ناس قرائت کن.
پس از نماز، سجده شکربه جاي آور و دست به دعا بردار.[16]
پذيرش و نقل اين دستورالعملها، آن هم از شخصيّتي همانند شيخ طوسي،حکايت از اهميّت نوروز در پيشگاه اهل بيت(ع) ميکند.
اِنّي قِدْ فَتَّشْتُ الاَخْبارَ عَنْ جَدّي رَسُولِ اللّهِ فَلَمْ أجِدْ لِهذَا الْعَبْدِ خَبْراً وَ اِنَّهُ سُنَّةُالفُرُسِ وَ مَحاهَا الْاِسْلام، وَ مَعاذَ اللّهِ اَنْ نُحيِيَ ما مَحاهَا الاسلامُ.[17]
من در اخبار جَدّم پيامبر خدا صلي الله عليه وآله جستجو کردم، اما براي اين روز،خبري پيدا نکردم، نوروز سنّت ايرانيان است و
اسلام آن را منسوخ کرده است پناه به خدا از اين که ما چيزي زنده کنيم که اسلام از بين برده است.
منصور گفت: ما اين کار را فقط براي نظاميان انجام ميدهيم (و يک سياستلشکري است) [18]
بنابراين تو را به خداي بزرگ سوگند ميدهم که جلوس کني،حضرت پذيرفت و جلوس فرمود.
اين حديث با حديث معلي بن خنيس ناسازگار است و نشان ميدهد که نوروز اعتبار شرعي ندارد، پس بين اين دو حديث چگونه ميتوان صلح ثمربخش ايجاد کرد؟!
در جواب بايد گفت: اين خبر طبق تصريح علامه مجلسي(ع) ازنظر سند ضعيف است و چندان شهرتي ندارد.
ولي خبر معلّي از امام صادق(ع) سندش قويتر و شُهرتش در ميان اصحاب، بيشتر است.[19]
ثالثاً کيفيت صدور و متن و محتوا و سياق و لحن، حديث با شيوه گفتار و فصاحت و بلاغت امامان(ع) هماهنگي ندارد.
زيرا نوعاً ائمّه(ع) براي نفي يک مقوله جعلي از تعاليم اسلامي با اين لحن و آهنگ سخن نميگفتند.
براي نمونه در اين حديث از قول امام(ع) ميگويد من در اخبار جدم تفتيش و جستجو کردم و خبري در تأييد آن نيافتم.
امام معصوم در موارد مشابه از کلمه (فتَّشْتُ) استفاده نميکند. چونتفتيش بار منفي دارد نه بار مثبت.
ثانياً، ائمه تعاليم خود را منحصر به رسول خدا نميکردند و نقش آموزشي پدران معصوم خود را نيز در احاديثي که نقل ميکنند ناديده نميگرفتند
بلکه آنان را در تعاليم مکتبي پيامبر اسلام سهيم ميدانستند از اين رو امام(ع) در اين حديث قاعدتاً بايد ميفرمود:
من درتعاليم رسول خدا و پدران خود در اين مورد چيزي نيافتم.
ثالثاً لازم نيست امام معصوم(ع) در نفي و اثبات يک مقوله ديني، حتماً به نياکان معصوم خود تکيه زند زيرا هر يک از ائمّه(ع) علم لدني دارند و
ميتوانندمستقيماً خير را نفي يا اثبات کند.
در مجموع اين نوع تکلم بيشتر شبيه يک عالم و فقيه است، نه امام معصوم(ع) و اين خود مؤيّد ضعيف بودن حديث و احتمال جعلي بودن آناست.
در پايان به اختصار به تکاليف ديني مردم به ويژه افراد نُخبه و اثرگذار در ارتباطبا نوروز اشاره کنيم:
– تفکر در آيات هستي.
– تعديل تعطيلات در مراکز آموزشي و… .
– حذف رسومات بدآموز و ضد ارزش همانند آتشبازي و… .
– اعتلاي فرهنگ عمومي و مذهبي مردم در مورد خريدهاي غير ضرور وپرهيز از مدگرايي و تبديل و تغيير دکور و…